"جوهرِ سپید بر برگه‌های سپید زندگانی"

من خوانده نمی‌شوم؛ اما لبالب از واژگانم...!

"جوهرِ سپید بر برگه‌های سپید زندگانی"

من خوانده نمی‌شوم؛ اما لبالب از واژگانم...!

مانند مرور موزیک‌های دوست‌داشتنیِ پیشین می‌مانی... همیشه از برمت؛ تک به تک نت‌هایت. هیچ‌گاه بوی نا نمی‌گیری. چه هستی که با من نه، با موسیقی و افکار هم درآمیختی؟!

یا شاید هم مانند کتاب موردعلاقه‌ام؛ در میان صفحاتت که گم می‌شوم، رد اشک و عطر لبخند و کدری عصبانیت و ترش‌مزه‌ی حرص و قلقلکِ شیطنت را می‌یابم! تو چیستی که درآمیخته‌ای با زیباترین آمیخته‌ها؟!

یا شاید هم آه غمگینم هستی که وقتی در سازدهنی‌ام فوت می‌شوی، رگ عشق و طراوت را در قلبم می‌تپانی. چه هستی، زیبایِ من؟ وصف‌کننده‌ی هر توصیف زیبایِ من.

 

*جوهر پس دادن*


#بداهه‌پردازی‌های‌یک‌نمه‌جوهرِ‌تهِ‌خودکار‌گیرافتاده

پ.ن1: از طرف یک قطره جوهرِ بی‌رنگ به انسانِ مورد‌علاقه‌ام که به من جانِ نوشتن داد.

پ.ن2: با اصطلاحاتم آشنا شوید! "جوهر پس دادن" یعنی تمام شدن سخن یا ادامه‌دار بودن سخن در ذهنِ من.

پ.ن‌ای در تکمیل پ.ن2: انتظار چاق‌سلامتی از یک جوهرِ بی‌نوا داشتید؟! اشتباه کردید. در همین حد عرض می‌کنم که: درود بیان‌کاربرها.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۳ دی ۰۰ ، ۱۷:۲۸
جوهر سپید